سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ما هنوز در هنوزیم...

کاشکی می تونستم کتاب قصه هامو خودم بخونم! تو می تونی چون من تونستم! ...

کاشکی می تونستم CD ای رو که می خواستم بخرم...!

کاشکی می تونستم پرادو سوار شوم...!

راستی موج اف ام توی نیازمندی های صبح تهران همشهری نوشته بود که پرادو رنچ می دن!

کاشکی سنگ ، کاغذ ، قیچی یا اتل متل توتوله  یا گل یا پوچ جزو بازی های المپیک می شد اون موقع من قهرمان المپیک می شدم و یه چند تایی هم مدال طلا به مدال های ایران اضافه  می شد!

کاشکی به من ...

من فهمیدم! همه اش فیلم بود ، اون دروغ می گفت پاهاش درد نمی کرد بلکه معتاد بود! می گفت پاش درد می کنه ولی مواد       نمی خواست لنگ یه ناهار بود! می گفت همه اش از رفیقای ناباب شروع شده! می گفت حتما اون ها هم دارن توی یه خرابه ی دیگه ای جون می دن! همهش دروغ بود اون مثل یه کم هیونگ ... بود! فریبم داد!

هی...! چرا؟

 به قول ضحی آخه سر چی؟

منو تنها نذار روی قلبم پا نذار... / بزنم نزنم؟ / سیریوس!

دل من یه روز به دریا زد و رفت حیونی تازگی آدم شده بود!

این دوربینت روشنه چراغش! آری؟

ایفتیضاح عاشقتم!

رضا یه شخصیتیه که از همه طرف ...

جمیز پاتر....!!!

·         راستی دوستان نظرتون در باره ی نویسندگان جدیدم چیه؟ قشنگن نه؟ اینا فامیلامونن!

·         پریشان گویی ام را ببخشید! قاطیدم!

·         در ضمن ما رفتیم مسافرت یعنی همون جهاز چینی خواهرمان! فعلا...

·       هی...!

 


نوشته شده در شنبه 88/4/27ساعت 4:10 عصر به قلم سارا بانو نظرات ( ) |


کد قالب جدید قالب های پیچک